یادداشت های یک مهاجر افغان

ساخت وبلاگ
دو برادر یقه یکدیگر را چاک می کنند،هیچ کس اعصاب دیگری را ندارد، برادری که از همه کوچکتر است از یکی از طرفهای دعوا حمایت می کند خواهر از ان دیگری و مادر هاج و واج می ماند که چکار کند ، طرف که را بگیرد یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:12

اینکه یک بابایی جایی دور از اینجا سوپ خفاش خورده و حالا باید این سوی دنیا تو تقاصش را پس بدهی ادم را عصبانی می کند شاید هم ناامید می کند به هر حال هر چه هست حس خوبی نیست. اینجا ماسک گیر نمی اید، ردیفی یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:12

چهل،چهل و پنج سال قبل در ولایت (یکولنگ در افغانستان) چیزی شبیه همین مریضی(کرونا) که در ایران هست میان مردم روستا شایع شد ، بزرگ کوچک زن مرد همه را می گرفت هیچ راهی نبود که کنترلش کنی، مردم درمانده بود یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:12

امروز دو پشتون در قطر کنار هم موافقت نامه ای را امضا کردند ، یک پشتون پاکستانی ( ملا برادر طالبان) و دیگری پشتون امریکایی( خلیل زاد) انها موافقت کردند به نیروی های هم شلیک نکنند افغانستان را ترک کنند یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:12

خیلی از ما ادمها هرگز زمان خاصی را برای فکر کردن در نظر نمی گیریم ، همینطور فکر می کنیم اما حین انجام کارهای دیگرمان ، فروشنده می فروشد و فکر می کند ، راننده رانندگی و فکر ، بنا دیوار می چیند و فکر می یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 22:12